مداحی ماندگار صداي پاي يار مهربان از ره مي آيد+ویدئو +متن+جواد مقدم
صدای پای یار مهربان از ره می آید-جواد مقدم متن مداحی صداي پاي يار مهربان از ره مي آيد دانلود مداحیدانلود نوحه صدای پای یار مهربان از ره می آید گلچین ایام فاطمیه ۸۵ – کربلایی جواد مقدم
«دل حسينيه، نفس نوحه، تپش سينه زني است؛ دم بگيريـد کــه عمـر همـه ايــن دم بــاشـــد.» شايد براي شما هم اتفاق افتاده يا کساني را ديدهايد که در تنهايي خود مشغول زمزمه اي هستند. افرادي که به خاطر مسائل مختلف روزمره با خود صحبت ميکنند يا جواناني که زير لب ترانه خواننده محبوب خود را تکرار ميکنند يا متدينيني که تسبيح بر دست مشغول ذکر الله هستند.
فارغ از همه اين موارد و تأييد و عدم تأييد آنها شايد شما از جمله کساني باشيد که با هيئت و هيئتيها مأنوس باشيد و سرودههاي ذاکرين اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام که نشئت گرفته از معارف شيعه هستند را در حافظه خود سپرديد و پشت فرمان ماشين يا قدم زنان زمزمه ميکنيد که صدالبته ذکر اهل بيت عليهمالسلام همان ذکرالله است. مداحيهاي ماندگاري در قالب نوحه و زمينه و شور که بخاطر اخلاص شاعر در سرودن و ذاکر در خوانندگي و شايد انتخاب مناسب سبک آن، بارها از ذاکرين اهل بيت شنيديد و حالا براي شما تبديل به خاطره اي شيرين از حضور در هيئت شده است.
نت پاک به همين خاطر در نظر دارد هر هفته پنج شنبهها بستهاي صوتي از همين مداحيهاي معروف شدهاي که در سالهاي گذشته اجرا شدهاند و بارها مورد توجه دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت عليهمالسلام قرار گرفته است را منتشر نمايد.
متن مداحی صدای پای یار مهربان از ره می آید
صدای پای یار مهربان از ره می آید
سر آید غصه ی هجران یاران مهدی آید
خدا داند که من جز آن صنم یاری ندارم
به غیر از انتظار وصل او کاری ندارم
خدایا پرده بگشا ناز راز اندازه دارد
بیا ای دلنواز من که ناز اندازه دارد
سرآمد عمر من آن دلبر رعنا نیامد
دل مجنون زغم ویرانه شد لیلا نیامد
میگن یک خال زیبا بر رخ آن نازنینه
کی آید چشم من آن خال زیبا را ببینه
به دنبالش بیابون در بیابون در نوردم
خدا داند که من مجنون دل صحرا نوردم
دل من هر نفس در عشق او جان می سپارد
مپندارد کسی لیلای من مجنون ندارد
خوش آن روزی که آن رخسار زیبا را ببینم
ز فردوس نگاه دل فریبش گل بچینم
الا ای راز هستی ناز هستی کی می آیی
دل ما را ز هجرانت شکستی کی می آیی
مرا چشمی است خون افشان زدست آن کمان ابرو
جهان پر فتنه خواه شد زدست آن کمان ابرو
غلام چشم عباسم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش
که باشد مه که بنماید ز طاق اسمان ابرو
الا ای راز هستی ناز هستی کی می آیی
دل ما را ز هجرانت شکستی کی می آیی
رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم
هزاران گونه پیغام است وحاجت در میان ابرو
دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی
که این را اینچنین چشم است و آن را آنچنان ابرو
تو کافر دل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دل ستان ابرو
نمایش ویدئو:
________________________